عاشقانه هایم

ثبت عاشقانه ترین لحظاتم

عاشقانه هایم

ثبت عاشقانه ترین لحظاتم

تو اتاقم نشستم...

فکرم مشغول و تو دلم می گم چرا ساعت انقدر دیر می گذره؟

دلم می خواد  باهاش حرف بزنم صداشو بشنوم آرامش بگیرم

تازگیا احساس می کنم داره کم کم آقایی می شه واسه خودش مرد میشه داره تغییر می کنه

می شه بهش واقعا تکیه کرد

روش حساب کرد و باهاش فرداها ساخت

تو رویاها که غرق میشم و تصورش می کنم تو ذهنم,بهش افتخار می کنم

به خودم افتخار می کنم که کسی مثل اون دوستم داره و منم عاشقونه می پرستمش

وقتی می بینم شبا خسته از کار می رسه خونه و کار و مسوولیت داره مردش می کنه لذت می برم,,,

خدا کنه منم بتونم اونی باشم که باعث افتخار عشقم بشم و اونم از تصور کردن من,اخلاقم و کارام لذت ببره

زندگی رو دوتایی دست به دست هم شیرین کردیم

خدا کنه این تلخی های زور گذر  هم زودتر تموم بشه و بتونیم با آرامش کنار هم بمونیم و هر لحظه از باهم بودن لذت ببریم...........

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد